آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri

ساخت وبلاگ
برگزیده‌های تقابل علم و‌دیناتومبیل راه افتاد مقابل یک ساختمان مستطیل شکل از شیشه و برنز ایستاد.راننده گفت یک معبد شیشه‌ای.لانگدون پرسید: یک کلیسا؟خلبان: البته که نه. کلیسا تنها چیزی است که نداریم.مذهب این مکان فیزیک است. نام خدا را هر طور دوست داری ذکر کن فقط به ذرات اتم توهین نکن! ص ۲۸کهلر: اشراقیون چه کسانی هستند؟لانگدون: از شروع تاریخ شکاف عمیقی میان علم و مذهب وجود داشته. کلیسا آنها را کشت تا حقیقت‌های علمی را پنهان کند.مذهب همیشه مزاحم علم بوده است.ص۴۳گالیله یکی از اشراقیون بود.همین‌طور کاتولیکی با ایمان: وقتی از درون تلسکوپش به سیاره چرخنده‌ای نگاه می‌کند، در موسیقی آن، صدای خدا را می‌شنود. علم و مذهب دشمنی ندارند، دو زبان مختلف برای بیان یک قصه؛ قصه تقارن و توازن، بهشت و جهنم، شب و روز، داغ و سرد، خدا و شیطان، علم و مذهب هر دو در تقارن خدا به هم می‌پیوندند. مجموعه بی‌نهایت نور و تاریکی.ص ۴۴من مطالعات سمبل‌شناسی مذهبی دارم.یک دانشگاهی هستم نه کشیش،لازم نیست کسی سرطان داشته باشد تا بتواند علایمش را حلاجی کند...ص۳۲قانون‌های فیزیک حکم کرباسی را دارند که خداوند گسترانده است تا بر روی آن شاهکارش را نقاشی کند. ص۷۳دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 0:38

تعریف متناقض‌نما :سخنی است که آشکارا متناقض و حتی مهمل به نظر می‌رسد اما پس از بررسی دقیق در می یابیم که در آن حقیقتی نهفته است که دو امر متناقض را با هم سازگاری می دهد .من ملک بودم و فردوس برین جایم بودآدم آورد در این دیر خراب‌آ‌بادم*جمع کن به احسانى حافظ پریشان را اى شکنج گیسویت مجمع پریشانی*دولت فقر* خدایا بر من ارزانی دارکین کرامت سبب حشمت و تمکین من استز کوی یار می‌آید نسیم باد* نوروزیاز این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی*(لسان الغیب-فنون بلاغت و صناعات ادبی، جلال‌الدین همایی)چنین نقل دارم ز مردان راهفقیران منعم، گدایان شاه*که پیری به دریوزه( گدایی)شد بامداددر مسجدی دید و آواز دادیکی گفتش این خانهٔ خلق نیستکه چیزی دهندت، به شوخی( گستاخی)مایستبدو گفت کاین خانه کیست پسکه بخشایشش نیست بر حال کس؟بگفتا خموش، این چه لفظ خطاستخداوند خانه خداوند ماستنگه کرد و قندیل و محراب دیدبه سوز از جگر نعره‌ای بر کشیدکه حیف است از این جا فراتر شدندریغ است محروم از این در شدننرفتم به محرومی از هیچ کویچرا از در حق شوم زردروی؟(بوستان سعدی- باب سوم، عشق و مستی)* متناقض‌نمادر آیین‌های عزاداری نیز گریه و غم موج می‌زند، اما از دل آن حال خوش درونی، هماهنگی جمعی و وحدت درونی( رهایی از تضادها) برمی‌خیزد. انواع سروده‌ها‌، دستگاه‌های موسیقی، حرکات موزون گروهی و ... سرشار این بهجت درونی است.دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 54 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 0:38

نظرات فراآیینی -گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصایب حضرت مسیح مردم را متأثر می‌سازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین (ع) یافت می‌شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصایب مسیح در برابر مصایب حسین (ع) مانند پر کاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر(توماس ماساریک-استاد فلسفه در وین-)-بنی امیّه، سركش و مستبد بودند، قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند و مسلمین را خوار نمودند ...تاریخ می‌گوید: دین بر ضدّ فرمانفرمایی تشریفاتی قیام كرد. بنابراین، تاریخ از روی انصاف حكم می كند كه خون حسین(ع) به گردن بنی امیّه است.همه چیز روشن شد، تا جایی که همسر یزید با پیراهنش خود را پوشاند و از قصر بیرون رفت.زینب پس از نبرد، واقعه را برای مردم در محافل اسلامی بازگو کرد؛ در کوفه، در راه، در شام و در همه‌جا. او چگونه از عهده این کار برآمد؟ کوفه، علی ع را می‌شناخت، صدایش را می شناخت. کوفیان آمدند تا خوارج و اسرا را تماشا کنند. ناگهان صدای بلند امام علی ع را شنیدند. از شهادت امام بیش از بیست سال نگذشته بود و بسیاری از مردم او را می‌شناختند و همچنان روز و شب در خانه‌هاشان از او یاد می‌کردند. دانستند که صدای علی علیه‌السلام از همین جنس است. این صدا از کجا بر می‌آمد؟گفتند از بانویی است که می‌گویند «خارجی» است. در این لحظه بود که دریافتند فرزند دختر رسول خدا ص و خاندانش را کشتند. در این هنگام، کوفیان ناله‌ها و گریه‌ها را آغاز کردند. زینب برای آنان سخن گفت؛ نفس‌ها در سینه حبس شد و سکوت همه ‌جا را فراگرفت، و سپس مردم شیون و زاری را آغاز کردند. پس از این تعبیرات تمثیلیِ سختی درباره آنان به کار برد. خلاصه آن‌که تا زینب وارد کوفه شد و یک یا دو روز در آن‌جا ماند، ماجرا برای همه کوفیان روشن شد.(ن آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1402 ساعت: 13:26

همه چیز از سخنرانی با شکوه زینب س شروع شد 1خطبه کوفهسخنم را با حمد خدا و درود و سلام بر پیامبرش آغاز می‌کنم. اما بعد، ‌ای اهل کوفه! ‌ای اهل نیرنگ و نفاق! آیا گریه می‌کنید؟! هرگز اشک‌هایتان خشک نشود و شیون شما بازنایستد. کار شما بدان زنی ماند که رشته خویش را پس از محکم تابیدن، باز می‌گشود؛ از آن‌رو که سوگندهایتان را وسیله خیانت و فریب میان خود قرار می‌دهید. آیا در شما چیزی جز تکبر و خودستایی، سینه‌های پر از کینه، چاپلوسی کنیزکان و طعنه‌زنی دشمنان وجود دارد؟ آیا شما جز به سبزه‌های روییده در منجلاب یا گچبری‌هایی بر گور (مردگان) می‌مانید؟ چه بد کرداری برای خود پیش فرستادید که خدا را از خود خشمگین کردید و به عذاب ابدی گرفتار شدید. آیا گریه می‌کنید و ناله سر می‌دهید؟!آری گریه کنید که به خدا سوگند شما سزاوار گریه هستید. آری بسیار بگریید و‌ اندک بخندید که به ننگ و عاری آلوده شدید که هرگز از دامانتان شسته نخواهد شد. چگونه این ننگ را توانید شست که زاده پیامبر خاتم و کانون رسالت و سرور جوانان بهشت را که پناه شما در حوادث، و چراغ راه و برهان قاطع بر شما بود، کشتید. هلاکت بر شما باد و نگونسار باشید. تلاشتان هدر رفته و در معامله زیان کرده‌اید. به خشم خدا بازگشتید و ذلت و خواری به نام شما زده شد. به راستی کاری چنان زشت و ناپسند کردید که نزدیک است از زشتی آن آسمان‌ها از هم بشکافد و زمین بگسلد و کوه‌ها در هم شکسته، فروریزد. می‌دانید چه جگری از رسول خدا دریدید و چه پرده‌نشینانی را از حریم و حرمش بیرون کشیدید و چه خونی از او ریختید؟ کار شما به زنی زشت و نادان و حریص مانَد که صفات زشتش زمین و آسمان را انباشته است. آیا از خون گریستن آسمان شگفت‌زده شدید؟ و عذاب آخرت سخت‌تر و خوار کننده‌تر است و آن آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1402 ساعت: 13:26

همه چیز از سخنرانی با شکوه زینب س شروع شد 2خطبه شام*یزید که سرمست از باده غرور بود و گمان می کرد در کربلا پیروز شده، این اشعار را که سند زنده دیگری بر عدم ایمان او و آل امیه، نسبت به مبانی اسلام بود، با صدای بلند خواند:لَیْتَ اَشْیاخی بِبَدْر شَهِدُوا / جَزِعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الاَْسَلْ...(کاش بزرگان من که در جنگ بدر، کشته شده بودند، امروز می دیدند که قبیله خزرج چگونه از ضربات نیزه به زاری آمده است.در آن حال، از شادی فریاد می زدند و می گفتند: ای یزید! دستت درد نکند!من از فرزندان «خندف»نیستم، اگر از فرزندان احمد ص انتقام نگیرم).حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر فرستاده خدا و بر خاندانش باد! خداوند راست گفت، آنجا که فرمود: عاقبت آنان که اعمال بد مرتکب شدند، به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخره گرفتند. ای یزید! آیا اکنون که زمین و آسمان را بر ما تنگ کردی و ما را همانند اسیران به هر سو کشاندی، می‌پنداری ما به نزد خدا خوار شدیم و تو نزد او عزیز و گرامی می باشی؟ و تصور کردی این نشانه قدر و منزلت تو در نزد خداست؟ از این رو، باد غرور به بینی انداخته و به خود بالیدی و خرم و شادمان شدی از اینکه دیدی دنیا در کمند تو در آمده و امور تو سامان یافته و مُلک و خلافت ما در اختیار تو قرار گرفته؛ پس کمی آهسته تر! آیا سخن خداوند را فراموش کردی که فرمود: آنها که کافر شدند تصوّر نکنند اگر به آنان مهلت می دهیم، به سودشان است. ما به آنان مهلت می دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند؛ و برای آنها عذاب خوار کننده ای است.ای پسر کفّار آزاد شده! آیا این از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده ها بنشانی، ولی دختران رسول خدا ص را اسیر کرده و به ای آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1402 ساعت: 13:26

پیوسته ملازم و متمرکز معشوق سرو قامتم خواهم بود که با قامت موزونش بی‌طاقتم کرده است(لسان الغیب در بی تابی عشق، تمرکز پیوسته بر معشوق را برای دوام حال خوش خواهان است)۲- نیازی به شراب و نوازنده نیست، فقط پرده از چهره زیبایت کنار بزن تا بر آتش رخسارت چون سپند به رقص آیم.۳- هیچ صورتی چون آیینه عروس صاف و درخشان نخواهد شد مگر در زیر سم اسب محبوب لگدمال شود( از تیرگی‌ها پاک شود)۴- از بی‌تابی عشقت اسرارش را هر چه باشد فاش خواهم کرد چگونه و تا کی تاب بیاورم؟!۵- ای صیاد! آهوی خوشبویم را نکش، از چشمان سیاهش شرم کن و رهایش کن( اندیشه‌هایی که حال خوش را به اسارت گرفته‌اند)۶- بیان بی‌تابی: من که اسیر خاک شده‌ام چگونه بر قصر معشوق بوسه زنم در حالی که از دریچه دنیای خاکی توان عبور ندارم؟!۷- با این حال دلبند همان گیسوی خوشبو باش، آری چون تو دیوانه عاشق، بهتر است که در زنجیر موهایش به بند کشیده شوی( ادامه همان تمرکز بیت اول)بی‌تابی از نبود حال خوش، در ابیات موج می‌زند- این غزل در نسخه خانلری نیست.دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 50 تاريخ : جمعه 10 شهريور 1402 ساعت: 13:39

ملت عشق با راوی‌های بسیار،خواننده را با خود بر تپه‌هایی سرشار از هیجان و زیبایی سیر می‌دهد: الا ۲۴ بار - قاتل ۲- شمس ۱۴- مرشد۲-مرید ۳- نامه برهان الدین واعظ به بابازمان و بالعکس ۲ -رومی ۷ - حسن گدا ۲- رز صحرا، لکاته ۵ - سلیمان دائم الخمر ۵- جزم‌اندیش(عموی بیبرس پاسبان) ۲- علاءالدین۵ - کرا۵ -کیمیا ۶ - بیبرس جنگاور ۲-سلطان ولد۵ - هشام شاگرد مکتب ۱ بار تکرار شده‌اند.عزیز به الا: تصوف بهت یاد میده چطور قبل از مرگ بمیری... تنها چیزی که می‌تونم به تو بدم لحظه حاضر هست.این همه چیزیه که من دارم.ولی واقعیت اینه که بقیه هم چیزی بیشتر از این ندارن.ما فقط دوست داریم تظاهر کنیم که هنوز وقت داریم.چرا باید همیشه با همه چیز بجنگیم؟ جنگ با تورم، سرطان، فساد حتی جنگ با اضافه وزن...ص ۳۷۳ابراز تاسف: مولانا یکی از گنج‌های ادبی و شناسنامه فرهنگی- تاریخی ایران است. افسوس می‌خوریم که گنج‌هایمان را دیگران معرفی کنند( گاهی ناقص و تحریف شده) در جهانی که جادوی رسانه و افکار عمومی، قدرت فرهنگی ملت‌ها را رقم می‌زند، کار ادبی هنرمندانه پیروزی فرهنگ‌ها را تعیین می‌کند. قالب هنری از شعر به داستان و فیلمنامه و سپس رسانه تغییر پیدا کرده است و ما( اساتید و علاقمندان فرهنگ ایران) دل‌مشغول افتخار به گذشته‌ایم با اکنونی توخالی! بی تردید پذیرفتن از دل و جان رشته‌های یاد شده در آکادمی‌های زبان و ادبیات فارسی گام اول است و هماهنگی هنرمندان و ادیبان گام بعدی. با آرزوی اعتلای ادبیات امروز ایران! دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 45 تاريخ : جمعه 10 شهريور 1402 ساعت: 13:39

چرا و چگونه حسین ع از مرز زمان و ملیت عبور کرد؟!هر چقدر آدمی بزرگ‌تر باشد در زمان خود نمی‌گنجد و این فرازمانی تا آنجا می‌رود، که انسان‌های هم‌زمانش به انکار بر می‌خیزند و این انکار به آنجا می‌رسد که او را با نهایت کینه (برخاسته از ناتوانی در فهمیدنش ) می‌کشند.(عیسی، یحیی ع و ... نیز چنین بودند)و حسین این‌گونه بود. به راستی او از ورای زمان‌ها سخن می‌گفت! بزرگترین انسان و کمان‌دار درد بود(اصل ثابت عرفان و تصوف ایرانی: هر چه کمان درد بیشتر کشیده شود،پرتاب به انتهای انسانیت بیشتر است) (ر.ک.حسین ع آزادگی و اسرار حرکت انقلابی)اکنون به لطف فرهنگ فراملیتی اربعین(شروع :از بیداری و آگاهی پس از شهادت و اسارت) این گوهر یکدانه انسانی، مرزهای ملیتی را درهم‌نوردیده و بهترین درمان برای پدیده نامبارک نژادپرستی و شوونیسم شده است.دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 44 تاريخ : جمعه 10 شهريور 1402 ساعت: 13:39

ملت عشق ۷کیمیا و عروسی با شمسکیمیا: تنها با گوهر؛ همسر مرحوم رومی حرف‌های دلم را درمیان می‌گذارم.اسمش را روح هم نمی‌گذارم.خیال‌آلود و نامانوس نیست. از وقتی به این خانه آمده‌ام، مثل جوی آبی ملایم اطراف من می‌گردد. ص ۳۴۳بحث و جدال بر سر موضوعی به عمق و ظرافت عشق به تلاشی عبث برای مقابله با بادی توفنده می‌ماند. می‌توانی شاهد خسارتی باشی که از باد وارد می‌شود، اما نمی‌توانی جلوی آن را بگیری. ص ۳۴۷شمس شب عروسی با کیمیا: به حیاط رفتم به ترانه قدیمی آناتولیایی گوش سپردم. اهل تصوف مرگ را عروسی می‌دانند و روزی که می‌میرند یگانگی خود را با خداوند جشن می‌گیرند. زنان نیز عروسی را به مرگ پیوند می‌زنند، هر چند با انگیزه‌ای یک‌سره متفاوت.زنان حتی وقتی با خرسندی هم تن به ازدواج می‌دهند، باز هم موجی از اندوه بر آنان سایه می‌اندازد. در شامگاه عروسی سوگی به پا می‌شود برای باکره‌ای که الساعه بانوی خانه‌ای می‌شود، مادر می‌شود....گفتم: تو زیبایی.گفت: حالا همسر تو هستم، به قالی خوش‌نقش کف اتاق اشاره کرد، گویا کیمیا رویاهایش را بافته بود.دوباره بر او بوسه زدم، هرم لبانش موج‌های خواهش را در بند بند وجودم بر می‌انگیختن، بوی یاس و گل‌های وحشی می‌داد‌.کنارش نشستم می‌خواستم با او یکی شوم.چون گلی باران‌خورده می‌شکفت...عقب کشیدم، معذرت می‌خوام کیمیا نمی‌تونم، باید برم... مردی چون من هرگز نباید ازدواج می‌کرد. نیاز مفرطی حس می‌کردم که فرار کنم از همه چیز، نه از این خانه، از این پیوند، از این شهر بلکه از جسمی که به من عطا شده بود نیز می‌خواستم بگریزم...ص ۳۵۱- ۳۵۳دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 45 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1402 ساعت: 17:13

ملت عشق ۸رومی پس از کشته شدن شمس( جزء و کل، نقطه و‌دایره)با گذشت زمان درد به رنج بدل می‌شود، رنج به سکوت و سکوت به عزلتی پهناور می‌شود، همچون اقیانوسی ظلمانی... او را در قطره آبی که از اقیانوس فرو می‌افتد یا درخیزاب بلندی که مدار ماه را دنبال می‌کند، می‌یابی.در نمادهای رمل و اسطرلابی که‌ نقش آنها بر خاک می‌افتد، در ذره‌هاي شنی که زیر آفتاب می‌درخشد، در لبخند طفلی تازه متولد شده، می‌بینی یا در سیاه‌رگ تپنده خود حس می‌کنی. چطور می‌توانی بگویی شمس مرده؟!جهان دگرگون می‌شود مداوم و بی اعتنا! آنچه همگی را به حرکت وا می‌دارد رازی نهفته در باطن است.بر مبنای چنین معرفتی، ما دراویش دست افشانی می‌کنیم.هم‌نوایی بی‌نقص و‌توازن ظریفی در همه چیز است که از قبل در گیتی بوده، نقطه‌ها مدام در تغییرند و جای یکدیگر را می‌گیرند، اما دایره دست‌نخورده می‌ماند.قانون ۳۹: گرچه اجزا تحول می‌یابند، اما کل به یک سیاق باقی می‌ماند.مذهب ما مذهب عشق است و ما همگی حلقه‌هاي زنجیر عشق هستیم.به ازای هر شمس تبریزی شمسی دیگر در عصری دیگر و با نامی دیگر پدیدار می‌شود.ص۳۹۱-۳۹۴دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1402 ساعت: 17:13

آنها؛ الا و دیوید نه تنها در شهر واحد، حتی در قاره‌ای واحد هم زندگی نمی‌کردند، فرسنگ‌ها دور از هم. تفاوت آنها تا حد شب و روز بود... عشق چنان با تعجیل و ناخوانده بر "الا" وارد شد که پنداری سنگریزه‌ای از ناکجا به تالاب ساکن زندگی‌اش پرت شده بود. ص۹اهل تصوف: سر قرآن در سوره فاتحه، سر فاتحه در بسم الله، جوهر اعلای آن"ب"، و نقطه زیر آن سراسر عالم.مثنوی با "ب" آغاز می‌شود، مثل فصل‌های این کتاب.ص ۲۴شمس در کاروان‌سرای سمرقند: سرایی بزرگ با حیاطی پر از شکوفه‌های رز زرد و چاهی در میانه آن با خنک‌ترین آب جهان...مردی میان‌سال با سیمایی خون‌گرم و چشمان میشی فرو رفته از خانه بیرون آمد تا مرا بیابد، هوار می‌کشید شمس، شمس، کجایی؟باد نیرومندی وزید و ماه پشت ابری پنهان شد، پنداری نمی‌خواست شاهد آن چیزی باشد که رخ می‌داد، جغدها از مویه افتادند و خفاش‌ها از بال بال زدن، حتی اجاق از ترق‌ترق افتاد.خاموشی محض بر جهان حاکم شدص ۳۵شمس در انتظار رومی: زمستانی سخت و طولانی، برف بود که روی برف آوار می‌شد. زمستان بود و بی‌خبری از بهار.ص ۸۹دکتر مهدی صحافیانآرامش و پرواز روح آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri...
ما را در سایت آرامش و پرواز روح Relax and Flying Spiri دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sahafianf بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1402 ساعت: 17:13